loading...
فرافایل22
س بازدید : 55 شنبه 11 دی 1395 نظرات (0)
بررسی فقهی و حقوقی قاعده تحذیر

حفظ اصالت نظام حقوقى مبتنى بر احكام دین، بر اساس ارائۀ راه حلها و قواعد شرعى است شاید در هیچ زمانى، مطالعه و تأمل در مباحث مربوط به قواعد فقه و همچنین منابع و استنباط احكام به اندازۀ زمان حاضر، ضرورت نداشته است نقش و تأثیر قواعد فقه و گسترۀ آن در نظام حقوقى ایران غیر قابل انكار است لذا نیازهاى جامعۀ كنونى اقتضاء مى‌كند كه قواعد هدایت كنندۀ راهبردى

دانلود بررسی فقهی و حقوقی  قاعده تحذیر

بررسی، فقهی، حقوقی ، قاعده ،تحذیر
دسته بندی حقوق
فرمت فایل pdf
حجم فایل 201 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 11

اهمیت موضوع:

حفظ اصالت نظام حقوقى مبتنى بر احكام دین، بر اساس ارائۀ راه حلها و قواعد شرعى است. شاید در هیچ زمانى، مطالعه و تأمل در مباحث مربوط به قواعد فقه و همچنین منابع و استنباط احكام به اندازۀ زمان حاضر، ضرورت نداشته است. نقش و تأثیر قواعد فقه و گسترۀ آن در نظام حقوقى ایران غیر قابل انكار است. لذا نیازهاى جامعۀ كنونى اقتضاء مى‌كند كه قواعد هدایت كنندۀ راهبردى با سیر در میان روایات و احادیث و حتى فتاوى و نوشته‌هاى فقها تحصیل و در جاى خود از آن بهره گرفته شود و به دیگران نیز عرضه گردد.

در هر صورت براى حل مشكلات نظام حقوقى یا باید به فقه و تجربه‌هاى خود رو آوریم و از آنها الهام بگیریم یا قاعده‌اى را ساخته و پرداخته از دیگران اقتباس كنیم. یقینا قواعدى كه ریشۀ مذهبى و اخلاقى دارد، جامعه در اجراى آن‌ اهتمام مى‌ورزد و قواعدى كه ریشه در فقه ندارد مكرر در جامعه نقض مى‌شود.

اصل 167 قانون اساسى مقرر داشته:

قاضى موظف است كوشش كند حكم هر دعوا را در قوانین مدونه بیابد و اگر نیابد، با استناد به منابع معتبر اسلامى یا فتاوى معتبر، حكم قضیه را صادر نماید ....

بنابراین، اگر در قوانین مدون راه حل و فصل خصومت وجود نداشته باشد، مى‌باید به منابع معتبر اسلامى یا فتاوى معتبر رجوع كرد. ارائۀ قواعد فقهى دادرس را نیز در این مهم هدایت و یارى مى‌نماید. «قاعدۀ تحذیر یا هشدار» از جمله این قواعد مى‌باشد.

دلایل انتخاب قاعدۀ تحذیر تحقیق و بررسى، تازگى مطلب و قلمرو وسیع اعمال قاعده در حقوق داخلى و حقوق بین الملل بود.

در این قاعده به مستندات- كه از استحكامات لازم نیز برخوردار مى‌باشد- قلمرو، حیطه و موارد تطبیق قاعده با ارائۀ مصادیقى در قوانین داخلى و حقوق بین الملل پرداخته شده است.

 

 

مدارك و مستندات قاعده:

الف. روایت:

این قاعده مبتنى بر روایتى از امام صادق (ع) مى‌باشد كه در كتابهاى كافى ، تهذیب، من لا یحضره الفقیه و علل الشرایع نقل شده است:

محمد بن یحیى عن احمد بن محمد عن محمد بن اسماعیل بن بزیع عن محمد بن الفضیل عن أبى الصباح الكنانى عن أبى عبد اللّه (ع) قال: كان صبیان فى زمن على (ع) یلعبون باخطارهم، فرمى أحدهم (الآخر) بخطره فدق رباعیه صاحبه فرفع ذالك الى أمیر المؤمنین (ع) فأقام الرامی البینة بأنه قال: حذار حذار فدرأ عنه القصاص، ثم قال: قد عذّر من حذّر.

از امام صادق (ع) نقل شده كه در زمان امیر المؤمنین على (ع) كودكان بازى شرطبندى مى‌كردند؛ یكى از آنان آنچه را كه با آن شرطبندى كرده بود، انداخت و به دندان یكى از افرادى كه وارد محل بازى شده بود، اصابت كرد و شكست.

شخص مصدوم شكایت كرد و مرافعه نزد امیر المؤمنین (ع) برد. ضارب اقامۀ بینة كرد كه هشدار داده بود. حضرت فرمود كه قصاص ندارد و سپس افزود هر كس (موقع انجام كارى) هشدار دهد، معذور است.

این روایت دلالت دارد بر اینكه اگر فرد در مقام انجام كارى، سایرین را از وجود خطرى كه ممكن است آنان را دچار خسارت مادى یا جانى نماید، آگاه كند و به نحو مقتضى هشدار دهد و دریافت كنندۀ هشدار با وصف اطلاع، خود را در معرض خطر قرار دهد؛ هشدار دهنده معذور خواهد بود و تحت شرایطى از مسئولیت مدنى و كیفرى مبرى مى‌باشد.

 

ب. بناى عقلا:

مدركات عقل عملى كه همانا آراء و نظریات محموده مى‌باشد؛ به عدم مسئولیت هشداردهنده‌اى حكم مى‌دهد كه قبلا به نحو مقتضى مخاطبان خود را از وجود خطر آگاه ساخته است و شارع مقدس كه خود رئیس عقلا مى‌باشد نمى‌تواند، از یك بناى مسلم عقلایى تخطى كند. روایت مذكور نیز ارشاد به حكم عقلا دارد. به تعبیر دیگر، هر آنچه عقل عملى حكم كند، شارع مقدس نیز بدان حكم مى‌كند و قاعدۀ ملازمه جارى مى‌گردد و این معنى بر اساس قانون علیت علم به علت مستلزم علم به معلول است.

 

شرایط، حیطه و قلمرو إعمال قاعده:

براى آنكه قاعدۀ تحذیر قابل إعمال باشد و هشدار دهنده از مسئولیت مبرى گردد، لازم است نكات زیر مورد توجه قرار گیرد:

 

الف. ضرورت اعلام خطر:

یكى از شرایط اساسى براى استفادۀ قاعده و احراز عدم مسئولیت هشدار دهنده، ضرورت و الزام اعلام وجود خطر به نحو صریح و متعارف به مخاطبان است. بدین معنا كه هشدار دهنده مى‌باید افراد را از وجود خطرى كه ممكن است مال یا جان آنان را در معرض تلف یا نقص قرار دهد، آگاه سازد تا آنان از‌ نزدیك شدن به خطر دورى نمایند. فى المثل محدوده‌اى كه قرار است در آن مانور جنگى انجام شود، مى‌باید مشخص و توسط مقامات مسئول به اطلاع اهالى منطقه رسانده شود و با گذاشتن علائم خاص مانند تابلو اسكلت انسان، نوشتن خطر مرگ، نصب سیم تورى و ... مانع ورود افراد به منطقه شوند.

بنابراین، هشدار باید صریح، روشن، متعارف و قابل فهم براى مخاطبان باشد.

دانلود بررسی فقهی و حقوقی  قاعده تحذیر

س بازدید : 186 شنبه 11 دی 1395 نظرات (0)
سیر تاریخی تفاسیر شیعه و بررسی آیات منسوخ

علوم و مقدمات لازمه برای تفسیر و طریقه آن قرآن کتابی است که تنها محدود به ذکر عقاید و احکام، توصیف حال ملت ها، اسباب و علل پیروزی و شکست، تاریخ امت ها، توصیف جهان ابدیت و راه وصول به خودسازی و انسان سازی نیست، بلکه ما را به راهنمایانی هدایت کرده است که در طی طریق، مردم را یاری می رسانند آنان اولیای دین، راسخان در علم هستند که قادرند متشابهات را

دانلود سیر تاریخی تفاسیر شیعه و بررسی آیات منسوخ

سیر، تاریخی ،تفاسیر ،شیعه، بررسی، آیات، منسوخ
دسته بندی معارف اسلامی
فرمت فایل pdf
حجم فایل 773 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 60

علوم و مقدمات لازمه برای تفسیر و طریقه آن:

قرآن کتابی است که تنها محدود به ذکر عقاید و احکام، توصیف حال ملت ها، اسباب و علل پیروزی و شکست، تاریخ امت ها، توصیف جهان ابدیت و راه وصول به خودسازی و انسان سازی نیست، بلکه ما را به راهنمایانی هدایت کرده است که در طی طریق، مردم را یاری می رسانند. آنان اولیای دین، راسخان در علم هستند که قادرند متشابهات را به محکمات بر گردانند و با پایه گذاری روش اجتهاد، احکام مستحدثه و متغیر در هر عصری را استنباط نمایند. قرآن در عصر خاتمیت رجوع به راسخان در علم را پیش بینی کرده است که آنها با استفاده از نقشۀ کلی، راهنمایی امت را به عهده گیرند و به تفسیر و توضیح و تدوین آیین نامه های جزئی مناسب با شرایط و زمان بپردازند. اجتهاد دارای چنین نقشی است.[1]

تفسیر از مهمترین رشته های علوم دینی است زیرا قرآن کریم کتابی است که از مقام شامخ ربوبیت بر قلب خاتم انبیا(ص) نازل گردیده و سرچشمه علوم و فنون اسلامی است و کسی که بخواهد به مقام الوهیت معرفت حاصل کند ناگزیر است به اندازه توانایی و استعداد خویش به کتابش آشنایی پیدا نماید و برای تفسیر و آشنا شدن بکلام پروردگار و درک احکام و دستورهای قرآن مجید و استفاده از آیات الهی که جهت آدمی بالاترین مرتبه کمال و منتهای سعادت است تحصیل علوم و مقدمات زیر ضروری می باشد:

  1. آموختن صرف و نحو و معانی و بیان و بدیع.
  2. اطلاع از لغات عرب.
  3. دانستن ناسخ و منسوخ قرآن.
  4. آشنایی با احوال و عقاید عرب در زمان پیغمبر خاتم(ص)
  5. آگاهی از سنت و طریقه رسول اکرم برای تفسیر مجملات و تاویل متشابهات قرآن
  6. دانستن شان نزول آیات

نکته: بعضی از آیات، ابتداء و برخی از پس از واقعه یا پرسشی نازل شده و زمان و مکان و سبب نزول بسیاری از آیات هم معین گردیده که شناسایی آنها برای تفسیر لازم است و درباره اسباب نزول آیات شریفه کتابها نوشته شده که از همه مهمتر لباب النقول سیوطی و اسباب النزول واحدی است.

تفسیر چنانکه از عبدالله بن عباس رسیده بر چهار قسم است:

  1. آنکه هر کس بایستی آنرا بداند و هیچکس در ندانستن آن معذور نیست و آن تفسیر آیات توحید و احکام است.
  2. تفسیری که عرب آن را می داند و آن ظاهر کلمات و لغات قرآنی است.
  3. تاویل متشابهات و توضیح مجملات است که منحصر به ارباب علم و صاحبان خرد می باشد.
  4.  تفسیری که فقط منحصر است به ذات مقدس پروردگار و آن امور عالم غیب است مانند برپا شدن قیامت و حشر و نشر خلایق و نظایر آن.

بهترین طریقه برای درک معانی قرآن کریم آن است که آیاتی به آیات دیگر تفسیرشود زیرا القرآن یفسر بعضه ببعض (برخی از آیات قرآن به بعض دیگر تفسیر می شود.) که این خود یکی از مزایای قرآن است.

امام علی(ع) در نهج البلاغه می فرمایند: ینطق بعضه ببعض و یشهد بعضه علی بعض: یک قسمت از قرآن از قسمت دیگر سخن می گوید و پاره ای از آن گواه پاره دیگر است.

روش پیامبر بزرگوار اسلام و ائمه هدی(ع) که معلمان واقعی قرآنند در تفسیر و تعلیم آیات الهی چنین بوده و به خود آیات قرآن استشهاد می فرمودند بنابراین در تفسیر آیات قرآن شریف همین رویه باید پیروی شود و در مواردی که تفسیر بعضی آیات به بعض دیگر ممکن نباشد به سنت یعنی گفتار و کردار و طریقه خاتم انبیاء(ص) که در حقیقت بیان قرآن است مراجعه گردد چه همان طور که قرآن بر پیغمبر اسلام، به وحی نازل شده سنت نیز مستند به وحی است و به طور کلی تفسیر قرآن و بیان معانی کلام پرودگار باید متکی به آثار و اخبار و احادیث صحیحه از رسول اکرم و ائمه طاهرین(ع)باشد زیرا قرآن در خاندان آنان نازل گردیده است چنانکه نبی مکرم(ص) در این مورد می فرماید: ان تفسیر القرآن لا یجوز الا بالاثر الصحیح و النص الصریح: تفسیر قرآن جز به حدیث صحیح و نص واضح و صریح قرآن جایز نیست.)

حضرت امام جعفر صادق(ع) فرموده: من فسر القرآن برایه ان اصاب لم یوجر و ان اخطا فهو ابعد من السماء: هر که قرآن را به اندیشه خود تفسیر کند اگر موافق حق باشد اجر و پاداشی ندارد و چنانچه خطا کند از رحمت خداوند دورتر از دوری آسمان خواهد بود.

در فصل ششم مقدمه تفسیر منهج الصادقین ذکر شده که: بعضی از اصحاب در مورد تفسیر قرآن، به ظاهر احادیث نامبرده نظر کرده و تفسیر تمام آیات را مشمول آنها دانسته اند لیکن صواب آن است که این احادیث مخصوص آیات مجمل و متشابه است نه مطلق آیات و دلیل آن مدح حق تعالی از جمعی است که استنباط معنی از قرآن کنند (الذین یستنبطونه منهم) و ذم گروهی که ترک تدبر و تفکر در آن را نموده اند (افلا یتدبرون القرآن ام علی قلوب اقفالها)[2]

اینک با توجه به مقدمه تفسیر مزبور چنانچه به آیات نامبرده و اخبار وارده در مورد منع تفسیر به رأی توجه شود چنین بر می آید که اخبار مذکوره مسلمین را بطور کلی از تفسیر کردن قرآن نهی نمی کند و نمی گوید لا تفسروا القرآن (تفسیر قرآن مکنید) بلکه می گوید قرآن را با رای و مرام خود تفسیر و توجیه منمائید و با عقاید باطله خویش سازش ندهید بنابراین راه پی بردن به معانی قرآن کریم برای ارباب فهم گشوده است و با تدبر و تفکر و مجاهدت در این راه، هرکس در خور توانائی و استعداد خویش از این دریای بیکران الهی بهره مند خواهد شد چه،قرآن کتابی است قابل فهم که برای تربیت بشر نازل شده و برکات آن پایان ناپذیر و حجت بر خلق است و برای اهل دقت و بحث و جولان فکر، میدان وسیعی است.

شرح حال انبیاء عظام،گوشه ها و عصاره تاریخ قرنها، مواعظ و نصایح ترغیب به فضائل و ترهیب از رذائل، دعوت به تفکر در آفاق جهان و نفوس آدمیان، غور و بررسی در راز نهان کائنات و هر یک از این مباحث به نوبه خود عرصه دیگری است که بشر را به تفکر و تعقل دعوت می کند تا مغز شیرین معانی از پوست عبارات در آورده شود.

در دریای ژرف و پهناور قرآن، گوهر معانی بسیار و در این باغ بزرگ، گلهای زیبا و رنگارنگ برای چیدن بیشمار است که هیچکس از آن تهی دست باز نمی گردد و خداوند بزرگ عصاره مدرکات قرون سلف و خلف را در آن ذخیره کرده و کسانی که گوش شنوا و عقل مفکر دارند از این خرمن بزرگ خوشه ها خواهند چید

تفسیر و بیان الفاظ و عبارات قرآن مجید از عصر نزول شروع شده و شخص پیغمبر اکرم (ص) به تعلیم قرآن و بیان معانی و مقاصد آیات کریمه آن می پرداخته است، چنانکه خدای متعال می فرماید: «و انزلنا الیک الذکر لتبین للناس ما نزل الیهم »:

و نازل کردیم بر تو کتاب را تا برای مردم آنچه را برایشان فرو فرستاده شده بیان نمائی.[3]

و می فرماید: «هو الذی بعث فی الامیین رسولا منهم یتلوا علیهم آیاته و یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمة »: اوست، خدایی که در امی ها پیغمبری از خودشان برانگیخت که آیات او را برایشان می خواند و ایشان را تزکیه می کند و کتاب و حکمت را به ایشان یاد می دهد و تعلیم می کند.[4]

و در زمان آن حضرت به امر ایشان جمعی به قرائت،  ضبط و حفظ قرآن اشتغال داشتند که قراء نامیده می شدند. و پس از رحلت پیامبر(ص)، صحابه و پس از ایشان، سایر مسلمانان به تفسیر قرآن اشتغال داشتند و تاکنون دارند.

پس از رحلت پیغمبر اکرم (ص) جمعی از صحابه مانند: ابی بن کعب، عبد الله بن مسعود،  جابر بن عبد الله، ابو سعید خدری،  عبد الله بن زبیر،  عبد الله بن عمر انس، ابو هریره، ابو موسی و از همه معروفتر عبد الله بن عباس به تفسیر اشتغال داشتند.

 

سیر تاریخى تدوین تفاسیر روایى شیعه:

مقصود از تفاسیر روایى، سلسله تألیفاتى هستند که با استناد به سخن معصوم(ع) در صدد فهم معانى قرآن بر آمده اند، خواه با اظهار نظرى از سوى مؤلف همراه باشند یا خیر. این تفاسیر عموماً فراهم آمده از روایاتى مشتمل بر بیان شأن نزول، ناسخ و منسوخ، تأویل متشابهات، آیات نازل شده درباره اهل بیت(ع) و دشمنان ایشان، نمونه عینى براى برخى آیات، نحوه قرائت، معناى واژگان قرآنى و برخى موارد دیگر است. برخى از آثار تألیفى در این زمینه، مشتمل بر چند موضوع از موضوع هاى مزبور است و برخى از آنها فقط به یک موضوع پرداخته اند.

روایت و از جمله روایات تفسیرى در بین شیعه و اهل سنت سرگذشتى جداگانه دارد. این امر در نوع نگرش این دو گروه به مسأله جانشینى پیامبر(ص) ریشه دارد.

 

 

معصومین(ع) و تفسیر قرآن:

بى شک، رسول خدا(ص) به حکم وظیفه اى که قرآن بر عهده ایشان نهاده، اولین مفسر قرآن است. بطور طبیعى، مردم بخشى از قرآن را به کمک معلومات خود مى فهمیدند و آن قسمت را که براى آنان مجهول بود، از رسول خدا(ص) مى پرسیدند.

امیرالمؤمنین(ع) نیز در زمان خویش، به تفسیر قرآن همت گماشت. از ابن عباس نقل شده است که گفت: «هرچه از تفسیر قرآن دارم، از على بن ابى طالب(ع)آموخته ام.»[5] از علقمه روایت شده است که از ابن مسعود پرسید: آیا على بن ابى طالب(ع) را دیدى؟  گفت: «بلى، او را ملاقات کردم و از او علم قرآن آموختم و آن را بر او قرائت نمودم. او پس از رسول خدا، بهترین و داناترین مردم است و به دریایى ژرف مى ماند.»[6]

هر کدام از معصومان(ع) در دوره خود، به تبیین و تفسیر مطالب قرآن کریم پرداخته اند و تاریخ کم و بیش شواهدى از فعالیت علمى آن بزرگواران را در خود ضبط کرده است.

موضوع بحث این است که رهنمودهاى نبى گرامى و ائمه معصوم(ع)براى فهم قرآن، که در قالب روایات تجلى یافته است، از چه زمانى به نگارش در آمده اند.



[1] . ایازی، سید محمد علی، جامعیت قرآن، ص ۵۱٫.

[2] . کاشانی، منهج الصادقین، ص94.

[3]   سوره نحل آیه 44.

[4] . سوره جمعه آبه2.

[5] . قرطبی، تفسیر قرطبى، ج 1، ص 35.

[6] . مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج 92،  ص 105.

 

دانلود سیر تاریخی تفاسیر شیعه و بررسی آیات منسوخ

س بازدید : 184 جمعه 10 دی 1395 نظرات (0)
بررسی قاعده عسر و حرج و نفی حرج

بعضى رابطه میان عسر و حرج را عموم و خصوص مطلق دانسته و گفته‌اند «عسر اعم و مطلق از حرج و ضیق است؛ زیرا هر ضیقى عسر است، ولى عكس آنكه هر عسرى ضیق باشد، صادق نیست»؛ چنانكه اگر كسى برده خود را الزام كند كه دارویى تلخ بخورد، گفته مى‌شود او را در عسر قرار داده است؛ ولى اینكه گفته شود در ضیق واقع شده و‌

دانلود بررسی قاعده عسر و حرج و نفی حرج

بررسی ،قاعده، عسر، حرج ،نفی، حرج
دسته بندی حقوق
فرمت فایل pdf
حجم فایل 517 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 21

در پاره‌اى آیات نیز حرج به معنى گناه به كار رفته است؛ چنان كه خداوند فرموده است: «لَیْسَ عَلَى الضُّعَفاءِ وَ لا عَلَى الْمَرْضى وَ لا عَلَى الَّذِینَ لا یَجِدُونَ ما یُنْفِقُونَ حَرَجٌ ...»:
یعنى بر ضعیفان و بیماران و كسانى كه اموال قابل انفاق ندارند، گناهى نیست.
 «لَیْسَ عَلَى الْأَعْمى حَرَجٌ وَ لا عَلَى الْأَعْرَجِ حَرَجٌ ...».
 «ما كانَ عَلَى النَّبِیِّ مِنْ حَرَجٍ فِیما فَرَضَ اللّهُ لَهُ ...».‌
در روایات نیز واژه حرج به معنى ضیق و تنگى استعمال شده است؛ چنانكه در روایت ابى بصیر آمده است: «ان الدین لیس بمضیّق فانّ اللّه یقول ما جَعَلَ عَلَیْكُمْ فِی الدِّینِ مِنْ حَرَجٍ».
واژه «عسر» نیز متضاد «یسر» است و در معنى صعب، تنگ، دشوار، بدخویى، مشكل، سخت و سخت شدن روزگار به كار مى‌رود. این واژه در قرآن كریم، به همین معنى است؛ چنان كه خداوند فرموده است: «فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْراً» یا «سَیَجْعَلُ اللّهُ بَعْدَ عُسْرٍ یُسْراً».
بدین ترتیب، معناى عسر عبارت از صعوبت، مشقت و شدت است كه در فارسى از آن به دشوارى و سختى تعبیر مى‌شود.
رابطۀ عسر و حرج‌:
بعضى رابطه میان عسر و حرج را عموم و خصوص مطلق دانسته و گفته‌اند: «عسر اعم و مطلق از حرج و ضیق است؛ زیرا هر ضیقى عسر است، ولى عكس آنكه هر عسرى ضیق باشد، صادق نیست»؛  چنانكه اگر كسى برده خود را الزام كند كه دارویى تلخ بخورد، گفته مى‌شود او را در عسر قرار داده است؛ ولى اینكه گفته شود در ضیق واقع شده و‌ مولایش بر او سخت گرفته، صحیح نیست. به عقیده این افراد تكالیف از نظر میزان عسر و حرج، درجاتى به شرح زیر دارند:
1.     تكالیف مادون عسر كه سهل و آسان است؛
2.     تكالیف عسرآورى كه موجب ضیق و تنگنا نمى‌شود (عسر).
3.      تكالیف ضیق‌آور كه مكلف طاقت انجام دادن آنها را دارد (حرج).
4.      تكالیف ما لا یطاق كه انجام دادن آن خارج از طاقت مكلف است.
اما به نظر مى‌رسد رابطه مصادیق عسر و حرج، تساوى است نه عموم و خصوص مطلق؛ زیرا هر عملى كه انسان را به تنگنا و ضیق اندازد، دشوار و سخت هم هست و بر عكس، هر كارى كه انجام دادنش براى آدمى سخت و شاق باشد، موجب تنگى و اعمال فشار بر او نیز مى‌شود. به علاوه، ضابطۀ تعیین مصداق عسر و حرج، عرف است كه مطابق آن، هر كارى كه موجب مضیقه و تنگنا باشد، حرج و دشوارى نیز تلقى مى‌شود. وانگهى در روایات مستند قاعده نیز موارد استناد معصوم (ع) به آیۀ حرج، بیشتر مواردى است كه چیزى افزون بر سختى و صعوبت وجود نداشته است؛ به ویژه آنكه برخى علما وجود عسر و حرج را در همه تكالیف محرز دانسته و براى تأیید نظریه خود به ریشه لغوى تكلیف (كلفت) استناد كرده‌اند.

دانلود بررسی قاعده عسر و حرج و نفی حرج

س بازدید : 76 جمعه 10 دی 1395 نظرات (0)
بررسی مسأله حضانت کودک در فقه و قانون

حضانت» از ریشۀ «حضن» گرفته شده و به «در آغوش گرفتن مادر (فرزندش را) و چسباندن او به سینه‌اش» اطلاق مى‌شود كه كنایه از نگهدارى و تربیت جسمى و روحى كودك است به همین دلیل، به كسى كه حضانت كودك را بر عهده گرفته «حاضنه» مى‌گویند در زبان عربى به مهد كودك «الحضانه» گفته مى‌شود جالب اینكه به عمل پرنده‌ا

دانلود بررسی مسأله حضانت کودک در فقه و قانون

بررسی، مسأله ،حضانت ،کودک،فقه ،قانون
دسته بندی حقوق
فرمت فایل pdf
حجم فایل 261 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 14

حضانت» از ریشۀ «حضن» گرفته شده و به «در آغوش گرفتن مادر (فرزندش را) و چسباندن او به سینه‌اش» اطلاق مى‌شود كه كنایه از نگهدارى و تربیت جسمى و روحى كودك است. به همین دلیل، به كسى كه حضانت كودك را بر عهده گرفته «حاضنه» مى‌گویند. در زبان عربى به مهد كودك «الحضانه» گفته مى‌شود. جالب اینكه به عمل پرنده‌ا...

معنای لغوی حضانت:‌
«حضانت» از ریشۀ «حضن» گرفته شده و به «در آغوش گرفتن مادر (فرزندش را) و چسباندن او به سینه‌اش» اطلاق مى‌شود كه كنایه از نگهدارى و تربیت جسمى و روحى كودك است. به همین دلیل، به كسى كه حضانت كودك را بر عهده گرفته «حاضنه» مى‌گویند. در زبان عربى به مهد كودك «الحضانه» گفته مى‌شود. جالب اینكه به عمل پرنده‌اى كه بر روى تخمش خوابیده تا از آن جوجه برآید نیز حضانت مى‌گویند. پس مى‌بینیم كه این واژه، معمولًا بر موضوع نگهدارى و تربیت و حفظ كودك و فرزند اطلاق شده است.
معنای اصطلاحی حضانت:
در اصطلاحات مدنى، حضانت، پرورش اطفال است به وسیلۀ پدر و مادر و اقارب او كه هم حق است و هم تكلیف براى ممتنع از حضانت، و پرورش نیز هم از لحاظ مادى است و هم از لحاظ معنوى و اخلاقى.
چنانكه بیان شد، معناى حقوقى حضانت، از مفهوم لغوى آن دور نشده است و بدین ترتیب، از دیدگاه قانون مدنى ایران، حضانت، خاصّ طفل است؛ بدین سبب در ماده 1169‌ قانون مدنى آمده است كه «نگاهدارى اطفال هم حق و هم تكلیف ابوین است» و در موادّ بعدى نیز كه مربوط به نگهدارى یا حضانت است، در تمام موارد، از واژۀ «طفل» استفاده شده است.

دانلود بررسی مسأله حضانت کودک در فقه و قانون

س بازدید : 351 پنجشنبه 09 دی 1395 نظرات (0)
بررسی فقهی تعارض قاعده تسبیب با قاعده احسان

قواعد احسان و تسبیب از جمله قواعد فقهی و حقوقی هستند که در مباحث فقهی و حقوقی کاربردهای بسیاری دارند و در این میان بحث از تعارض این قواعد، نگارنده را بر آن داشت که در این زمینه بررسی انجام گیرد که امید است مفید واقع گردد

دانلود بررسی فقهی تعارض قاعده تسبیب با قاعده احسان

بررسی ،فقهی، تعارض، قاعده ،تسبیب،قاعده ،احسان
دسته بندی حقوق
فرمت فایل pdf
حجم فایل 487 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 30

قواعد احسان و تسبیب از جمله قواعد فقهی و حقوقی هستند که در مباحث فقهی و حقوقی کاربردهای بسیاری دارند و در این میان بحث از تعارض این قواعد، نگارنده را بر آن داشت که در این زمینه بررسی انجام گیرد که امید است مفید واقع گردد...

فقه سیاسى در حقیقت از دو سو مسائل بین المللى را مورد تجزیه و تحلیل حقوقى قرار مى‌دهد، نخست با ارائۀ یك سلسله احكام كلى خاص حقوق بین الملل، و دوم از طریق قواعد كلى فقهى كه ابعاد مختلف مسائل حقوقى جامعۀ بین المللى را به شكل كلى تبیین مى‌كند و به فقیه توان لازم براى بررسى این مسائل و استنباط قاعدۀ حقوقى لازم در این رابطه را مى‌دهد.


قواعد احسان و تسبیب از جمله قواعد فقهی و حقوقی هستند که در مباحث فقهی و حقوقی کاربردهای بسیاری دارند و در این میان بحث از تعارض این قواعد، نگارنده را بر آن داشت که در این زمینه بررسی انجام گیرد که امید است مفید واقع گردد.

 قاعدۀ احسان:‌

قاعدۀ فقهى دیگرى كه به توضیح آن مى‌پردازیم قاعده احسان است. منظور از این قاعده این است كه هرگاه كسى به انگیزۀ خدمت و نیكوكارى به دیگران، موجب ورود خسارت به آنان شود، اقدامش مسئولیت‌آور نیست. براى روشن شدن جنبه‌هاى مختلف این قاعده به توضیح آن مى‌پردازیم.

 

مبانى فقهى قاعده احسان:‌

كتاب‌:

خداوند در آیه 91 از سوره توبه مى‌فرماید: «لَیْسَ عَلَى الضُّعَفاءِ وَ لا عَلَى الْمَرْضى وَ لا عَلَى الَّذِینَ لا یَجِدُونَ ما یُنْفِقُونَ حَرَجٌ، إِذا نَصَحُوا لِلّهِ وَ رَسُولِهِ ما عَلَى الْمُحْسِنِینَ مِنْ سَبِیلٍ وَ اللّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ»:

یعنى بر ناتوانان و بر بیماران و بر آنان كه توان مالى در ارفاق ندارند حرجى نیست؛ آنگاه كه براى خدا و رسول او نیكو بیندیشند. بر افراد نیكوكار هیچ سبیلى نیست و خداوند آمرزنده مهربان است.

آیه فوق در جریان جنگ تبوك نازل شده است. هنگامى كه رسول خدا مسلمانان را براى جنگ تبوك دعوت كردند، افرادى كه توان جسمى یا مالى داشتند، به هر صورت به جبهه كمك كردند؛ ولى برخى از مسلمانان نه توان جسمى داشتند تا در جبهه شركت كنند و نه توان مالى. برخى از آنان حتى از داشتن پا نیز محروم بودند. سه نفر از‌ این مسلمانان بى‌چیز و ناتوان به نامهاى معقل و سویه و نعمان در حالى كه مى‌گریستند به حضور رسول اللّه رسیدند و مشكل خود را مطرح كردند؛ آیۀ فوق به همین مناسبت نازل شد.

طبق ظاهر این آیه، براى افرادى كه به علت ناتوانى جسمى نمى‌توانند در جبهه شركت كنند و یا به خاطر ناتوانى مالى قادر به كمك مالى نیستند، هیچ گونه عقاب اخروى وجود ندارد و اینان در قیامت مؤاخذه نمى‌شوند. ظاهر آیه همین است و به موضوع ضمان و مسئولیت در زندگى روزمره ربطى ندارد؛ اما همان طور كه مى‌دانیم بیشتر آیات قرآن مجید از همین قبیل است و اگر چه در موارد خاصى نازل شده و به اصطلاح شأن نزول ویژه‌اى دارد، فقهاى اسلامى نسبت به موارد خارج از آن مورد نیز به عموم آیه تمسك كرده‌اند. به همین دلیل از نظر روش اجتهادى، فقیه هیچ‌گاه نباید دقت خود را فقط بر مورد نزول آیه متمركز كند، بلكه به آنچه مفاد ظاهر آیه از نظر عموم و اطلاق بر آن دلالت دارد نیز مى‌توان تمسك كرد. البته بدیهى است كه نباید به گونه‌اى آیه را تفسیر كرد كه به تمامى از مورد نزول بیرون باشد و آن مورد را شامل نشود؛ زیرا این گونه تفسیر، غیر موجه و فاقد اعتبار است.

- الْمُحْسِنِینَ. این كلمه جمع «محسن» است و چون جمع محلّى به الف و لام است، افادۀ عموم مى‌كند.

احسان به معناى انجام دادن عمل نیكو، اعم از قول یا فعل، نسبت به دیگرى است؛ خواه این عمل، رساندن مالى به دیگران باشد و یا ارائه خدمات نیكوى دیگر.

احسان ممكن است از طریق دفع ضرر مالى یا معنوى از شخص دیگر نیز محقق شود.
- سبیل. كلمه سبیل در این آیه نكره‌اى در سیاق نفى است و از نظر ادب عرب، افادۀ عموم مى‌كند. بنابراین، آیه به معناى نفى عموم سبیل از عموم محسنین است.

دانلود بررسی فقهی تعارض قاعده تسبیب با قاعده احسان

س بازدید : 89 پنجشنبه 09 دی 1395 نظرات (0)
بررسی فقهی و حقوقی مسأله مهریه

تاریخچۀ مهر‌ مى‌گویند در ادوار ما قبل تاریخ كه بشر به حال توحش مى‌زیسته و زندگى شكل قبیله‌اى داشته، به علل نامعلومى ازدواج با همخون جایز شمرده نمى‌شده است جوانان قبیله كه خواستار ازدواج بوده‌اند، ناچار بوده‌اند از قبیلۀ دیگر براى خود‌ همسر و معشوقه انتخاب كنند از این رو براى انتخاب همسر به میان

دانلود بررسی فقهی و حقوقی مسأله مهریه

بررسی، فقهی، حقوقی ،مسأله ،مهریه
دسته بندی حقوق
فرمت فایل pdf
حجم فایل 307 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 20

تاریخچۀ مهر‌: مى‌گویند در ادوار ما قبل تاریخ كه بشر به حال توحش مى‌زیسته و زندگى شكل قبیله‌اى داشته، به علل نامعلومى ازدواج با همخون جایز شمرده نمى‌شده است. جوانان قبیله كه خواستار ازدواج بوده‌اند، ناچار بوده‌اند از قبیلۀ دیگر براى خود‌ همسر و معشوقه انتخاب كنند. از این رو براى انتخاب همسر به میان...

مهر:

یكى از سنن بسیار كهن در روابط خانوادگى بشرى این است كه مرد هنگام ازدواج براى زن «مهر» قائل مى‌شده است؛ چیزى از مال خود به زن یا پدر زن خویش مى‌پرداخته است، و بعلاوه در تمام مدت ازدواج عهده‌دار مخارج زن و فرزندان خویش بوده است.

ریشۀ این سنت چیست؟ چرا و چگونه به وجود آمده است؟ مهر دیگر چه صیغه‌اى است؟ نفقه دادن به زن براى چه؟ آیا اگر بنا باشد هر یك از زن و مرد به حقوق طبیعى و انسانى خویش نائل گردند و روابط عادلانه و انسانى میان آنها حكمفرما باشد و با زن مانند یك انسان رفتار شود، مهر و نفقه مورد پیدا مى‌كند؟ یا اینكه مهر و نفقه یادگار عهدهایى است كه زن مملوك مرد بوده است؛ مقتضاى عدالت و تساوى حقوق انسانها- خصوصاً در قرن بیستم- این است كه مهر و نفقه ملغى گردد، ازدواجها بدون مهر صورت گیرد و زن خود مسئولیت مالى زندگى خویش را به عهده بگیرد و در تكفل مخارج فرزندان نیز با مرد متساویاً شركت كند.

سخن خود را از مهر آغاز مى‌كنیم. ببینیم مهر چگونه پیدا شده و چه فلسفه‌اى داشته و جامعه‌شناسان پیدایش مهر را چگونه توجیه كرده‌اند.

 

تاریخچۀ مهر:

مى‌گویند در ادوار ما قبل تاریخ كه بشر به حال توحش مى‌زیسته و زندگى شكل قبیله‌اى داشته، به علل نامعلومى ازدواج با همخون جایز شمرده نمى‌شده است.

جوانان قبیله كه خواستار ازدواج بوده‌اند، ناچار بوده‌اند از قبیلۀ دیگر براى خود‌ همسر و معشوقه انتخاب كنند. از این رو براى انتخاب همسر به میان قبایل دیگر مى‌رفته‌اند. در آن دوره‌ها مرد به نقش خویش در تولید فرزند واقف نبوده است؛ یعنى نمى‌دانسته كه آمیزش او با زن در تولید فرزند مؤثر است. فرزندان را به عنوان فرزند همسر خود مى‌شناخته نه به عنوان فرزندان خود. با اینكه شباهت فرزندان را با خود احساس مى‌كرده نمى‌توانسته علت این شباهت را بفهمد. قهراً فرزندان نیز خود را فرزند زن مى‌دانسته‌اند نه فرزند مرد، و نسب از طریق مادران شناخته مى‌شد نه از طریق پدران. مردان موجودات عقیم و نازا به حساب مى‌آمده‌اند و پس از ازدواج به عنوان یك طفیلى- كه زن فقط به رفاقت با او و به نیروى بدنى او نیازمند است- در میان قبیلۀ زن بسر مى‌برده است. این دوره را دورۀ «مادرشاهى» نامیده‌اند.

ازدواجها بدون مهر صورت گیرد و زن خود مسئولیت مالى زندگى خویش را به عهده بگیرد و در تكفل مخارج فرزندان نیز با مرد متساویاً شركت كند.

سخن خود را از مهر آغاز مى‌كنیم. ببینیم مهر چگونه پیدا شده و چه فلسفه‌اى داشته و جامعه‌شناسان پیدایش مهر را چگونه توجیه كرده‌اند.

 

دانلود بررسی فقهی و حقوقی مسأله مهریه

س بازدید : 50 چهارشنبه 01 دی 1395 نظرات (0)
بررسی جایگاه انواع حقوق اشخاص نسبت به اموال

حقوق دیگرى شبیه بحق عینى موجود است كه از اقسام تعهدات میباشد، و صاحب آن نمیتواند تعقیب مال مزبور را بنماید، ولى هرگاه در اثر تضییع حق مزبور‌ خسارتى بصاحب آن متوجه شود و او میتواند از كسى كه سبب توجه خسارت شده جبران آن را بخواهد مانند

دانلود بررسی جایگاه انواع حقوق اشخاص نسبت به اموال

بررسی، جایگاه ،انواع، حقوق، اشخاص،نسبت، اموال
دسته بندی حقوق
فرمت فایل pdf
حجم فایل 297 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 15

حقوق دیگرى شبیه بحق عینى موجود است كه از اقسام تعهدات میباشد، و صاحب آن نمیتواند تعقیب مال مزبور را بنماید، ولى هرگاه در اثر تضییع حق مزبور‌ خسارتى بصاحب آن متوجه شود و او میتواند از كسى كه سبب توجه خسارت شده جبران آن را بخواهد مانند:...

 

انواع حقوق مختلفه:
مالكیت (اعم از عین یا منفعت)
حق انتفاع.
حق ارتفاق.
انواع حقوق مختلفه كه براى اشخاص نسبت باموال حاصل میشود‌:
اشخاص مى‌توانند نسبت باموالى كه در خارج موجود است داراى حقوقى باشند كه آنها را حقوق عینى نامند، قانون مدنى در ماده «29» سه قسم از آن را بیان مینماید.
مالكیت (اعم از عین یا منفعت)
حق انتفاع.
حق ارتفاق.
غیر از سه قسم حقوق عینى مذكور در مادۀ بالا، حقوق عینى دیگرى نیز موجود است كه قانون مدنى و قوانین دیگر ضمن مواد خود از آنها نام برده و حكم آنها را ذكر نموده كه عمدۀ آنها ذیلا بیان مى‌شود:
1- حق وثیقه در مورد رهن و معاملات با حق استرداد.
2- حق طلب‌كار نسبت باموال مدیون در مورد ورشكستگى و یا بازداشت اموال و همچنین است در موردى كه انتقال مال بقصد ضرر دیان باشد.
3- حق تحجیر در مورد حیازت اراضى موات.
آثار حق عینى آن است كه صاحب حق مى‌تواند مستقیما در حدود قانون از مال مورد حق استیفاء حق خود را بنماید و میتواند تعقیب آن را نیز بكند یعنى در دست هر كس باشد آن را بخواهد.
حقوق دیگرى شبیه بحق عینى موجود است كه از اقسام تعهدات میباشد، و صاحب آن نمیتواند تعقیب مال مزبور را بنماید، ولى هرگاه در اثر تضییع حق مزبور‌ خسارتى بصاحب آن متوجه شود و او میتواند از كسى كه سبب توجه خسارت شده جبران آن را بخواهد مانند:

دانلود بررسی جایگاه انواع حقوق اشخاص نسبت به اموال

س بازدید : 111 چهارشنبه 01 دی 1395 نظرات (0)
بررسی اموال غیر منقول در حقوق مدنی ایران

اقسام اموال در حقوق امامیه اموال كلمه ایست عربى و جمع مال میباشد مال در اصطلاح حقوقى بچیزى گفته میشود كه بتواند مورد دادوستد قرار گیرد و از نظر اقتصادى ارزش مبادله را داشته باشد اموال باقسام زیر منقسم میشود اموال مادى و اموال غیر مادى تقسیم مزبور را قانون مدنى فرانسه بیان نموده و آن از حقوق رومى اقتباس شده است اموال مادى اموالى هستند كه می

دانلود بررسی اموال غیر منقول در حقوق مدنی ایران

بررسی ،اموال ،غیر منقول، حقوق ،مدنی ،ایران
دسته بندی حقوق
فرمت فایل pdf
حجم فایل 333 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 11

اقسام اموال در حقوق امامیه:

اموال كلمه ایست عربى و جمع مال میباشد. مال در اصطلاح حقوقى بچیزى گفته میشود كه بتواند مورد دادوستد قرار گیرد و از نظر اقتصادى ارزش مبادله را داشته باشد.

اموال باقسام زیر منقسم میشود:

 

 اموال مادى و اموال غیر مادى:

تقسیم مزبور را قانون مدنى فرانسه بیان نموده و آن از حقوق رومى اقتباس شده است.

اموال مادى اموالى هستند كه میتوان آنها را لمس نمود مانند: میز، صندلى خانه. اموال غیر مادى اموالى هستند كه وجود مادى در خارج ندارد، ولى جامعه وجود آن را اعتبار نموده و قانون هم آن را شناخته است مانند حق تألیف، حق تصنیف، حق اختراع.

حقوقیین دائرۀ اموال غیر مادى را توسعه داده و هر نوع حق مالى را از افراد آن دانسته‌اند، بنابراین كلیۀ حقوق عینى (غیر از حق مالكیت) مانند حق ارتفاق، حق انتفاع و همچنین حق دینى (طلب) از اموال غیر مادى بشمار میرود. چنانكه از تعریف بالا معلوم گردید اموال اشیائى هستند كه داراى ارزش مبادله باشند و هرگاه داراى ارزش مزبور نباشند مانند: هوا، روشنائى روز از اموال بشمار نمى‌روند. بنابراین مالیت اشیاء بسته بوضعیت اقتصادى آنها است اگر چه داراى مالكى هم نباشد. نداشتن مالك در اموال مادى امكان‌پذیر است مانند مباحات (اراضى موات و مروارید در دریا) ولى در اموال غیر مادى مانند حق عینى (غیر از مالكیت) چون تصور حق بدون تصور صاحب حق ممكن نیست، مادام كه بدون صاحب باشد در ردیف اموال بشمار نمیآید. همچنین است در مورد حق دینى، كه بدون وجود دائن كه صاحب حق میباشد و مدیون كه مكلف بانجام تعهد است، حق دینى متصور نیست.

بعضى از حقوقیین فرانسه بر آنند كه اشیاء بخودى خود اگر چه قابلیت دادوستد را داشته باشند اموال نامیده نمیشوند، بلكه باید موضوع حق قرار گیرند تا اموال بر آنها صدق كند، خواه مستقیم مانند حقوق عینى و خواه غیر مستقیم مانند حقوق دینى كه موجب بدست آوردن حقوق عینى مى‌گردد.

حق مالكیت چون كاملترین حق عینى است و تمامى منافع اقتصادى مال را در بر دارد با موضوع خود كه ملك باشد در عرف یكى شناخته میشود، بطورى كه مالك اسب و خانه میگوید: اسب من و خانۀ من بجاى آنكه بگوید من داراى حق مالكیت بر اسب و خانه هستم و بدین جهت حقوقیین رومى و همچنین حقوقیین جدید در تقسیمات مال، حق مالكیت را در ردیف اموال غیر مادى بشمار نیاورده‌اند با آنكه حق مالكیت از اموال غیر مادى میباشد، ولى حقوق عینى دیگر مانند: حق انتفاع و حق ارتفاق كه شامل تمامى منافع اقتصادى مال مورد حق نمیشود، در نظر عرف با مال مورد حق یكى شناخته نشده و اشتباه نمیگردد، مثلا صاحب حق ارتفاق در خانه نمیگوید خانۀ من بلكه میگوید: من در خانۀ فلان حق ارتفاق دارم، و همچنین است حق دینى، یعنى در نظر عرف با مال مورد آن كه در صورت ایفاء تعهد بعداً حاصل میشود یكى شناخته نشده است.

تقسیم اموال بمادى و غیر مادى اكنون داراى اثر علمى نیست و بدین جهت قانون مدنى ایران از آن نامى نبرده است، ولى بالعكس در حقوق رومى كه اموال مادى فقط قابلیت تصرف را داشته و بوسیلۀ قبض و اقباض Tradition قابل تملك بوده، تقسیم اموال بمادى و غیر مادى بعمل آمده است.

 

 اموال مثلى و قیمى:

قانون مدنى در موارد عدیده مخصوصاً در مبحث غصب و تسبیب و اتلاف كلمۀ مثلى و قیمى را استعمال كرده است و بدین جهت در مادۀ 950 آن دو اصطلاح را تعریف نموده و میگوید: «مثلى كه در این قانون ذكر شده عبارت از مالى است كه اشباه و نظائر آن نوعاً زیاد و شایع باشد، مانند حبوبات و نحو آن و قیمى مقابل آن است و مع ذلك تشخیص این معنى با عرف میباشد» تقسیمات فرعى دیگرى نیز در قانون مدنى مشاهده میشود، مانند اعیان و منافع، اموالى كه با انتفاع از آن عین باقى میماند و اموالى كه با انتفاع از آن عین باقى نمیماند كه دانستن معناى هر یك لازم میباشد.

 

اعیان و منافع:

اعیان و آن: اموال مادیست كه در خارج موجود میباشد و بوسیلۀ حس لامسه میتوان آنها را لمس نمود مانند: خانه، باغ و امثال آن.

منافع و آن: چیزیست كه از اعیان استفاده و بتدریج حاصل میگردد و مستقیما‌ قابل لمس نمیباشد، اگر چه ممكن است در مواردى بصورت اعیان درآید مانند: نمائات و ثمره و نتاج حیوانات.

تقسیم مزبور در مورد بیع و اجاره بكار میرود، چه بیع تملیك عین است و اجاره تملیك منفعت.

اقسام اموال در حقوق امامیه:

اموال كلمه ایست عربى و جمع مال میباشد. مال در اصطلاح حقوقى بچیزى گفته میشود كه بتواند مورد دادوستد قرار گیرد و از نظر اقتصادى ارزش مبادله را داشته باشد.

اموال باقسام زیر منقسم میشود:

 

 اموال مادى و اموال غیر مادى:

تقسیم مزبور را قانون مدنى فرانسه بیان نموده و آن از حقوق رومى اقتباس شده است.

اموال مادى اموالى هستند كه میتوان آنها را لمس نمود مانند: میز، صندلى خانه. اموال غیر مادى اموالى هستند كه وجود مادى در خارج ندارد، ولى جامعه وجود آن را اعتبار نموده و قانون هم آن را شناخته است مانند حق تألیف، حق تصنیف، حق اختراع.

حقوقیین دائرۀ اموال غیر مادى را توسعه داده و هر نوع حق مالى را از افراد آن دانسته‌اند، بنابراین كلیۀ حقوق عینى (غیر از حق مالكیت) مانند حق ارتفاق، حق انتفاع و همچنین حق دینى (طلب) از اموال غیر مادى بشمار میرود. چنانكه از تعریف بالا معلوم گردید اموال اشیائى هستند كه داراى ارزش مبادله باشند و هرگاه داراى ارزش مزبور نباشند مانند: هوا، روشنائى روز از اموال بشمار نمى‌روند. بنابراین مالیت اشیاء بسته بوضعیت اقتصادى آنها است اگر چه داراى مالكى هم نباشد. نداشتن مالك در اموال مادى امكان‌پذیر است مانند مباحات (اراضى موات و مروارید در دریا) ولى در اموال غیر مادى مانند حق عینى (غیر از مالكیت) چون تصور حق بدون تصور صاحب حق ممكن نیست، مادام كه بدون صاحب باشد در ردیف اموال بشمار نمیآید. همچنین است در مورد حق دینى، كه بدون وجود دائن كه صاحب حق میباشد و مدیون كه مكلف بانجام تعهد است، حق دینى متصور نیست.

بعضى از حقوقیین فرانسه بر آنند كه اشیاء بخودى خود اگر چه قابلیت دادوستد را داشته باشند اموال نامیده نمیشوند، بلكه باید موضوع حق قرار گیرند تا اموال بر آنها صدق كند، خواه مستقیم مانند حقوق عینى و خواه غیر مستقیم مانند حقوق دینى كه موجب بدست آوردن حقوق عینى مى‌گردد.

حق مالكیت چون كاملترین حق عینى است و تمامى منافع اقتصادى مال را در بر دارد با موضوع خود كه ملك باشد در عرف یكى شناخته میشود، بطورى كه مالك اسب و خانه میگوید: اسب من و خانۀ من بجاى آنكه بگوید من داراى حق مالكیت بر اسب و خانه هستم و بدین جهت حقوقیین رومى و همچنین حقوقیین جدید در تقسیمات مال، حق مالكیت را در ردیف اموال غیر مادى بشمار نیاورده‌اند با آنكه حق مالكیت از اموال غیر مادى میباشد، ولى حقوق عینى دیگر مانند: حق انتفاع و حق ارتفاق كه شامل تمامى منافع اقتصادى مال مورد حق نمیشود، در نظر عرف با مال مورد حق یكى شناخته نشده و اشتباه نمیگردد، مثلا صاحب حق ارتفاق در خانه نمیگوید خانۀ من بلكه میگوید: من در خانۀ فلان حق ارتفاق دارم، و همچنین است حق دینى، یعنى در نظر عرف با مال مورد آن كه در صورت ایفاء تعهد بعداً حاصل میشود یكى شناخته نشده است.

تقسیم اموال بمادى و غیر مادى اكنون داراى اثر علمى نیست و بدین جهت قانون مدنى ایران از آن نامى نبرده است، ولى بالعكس در حقوق رومى كه اموال مادى فقط قابلیت تصرف را داشته و بوسیلۀ قبض و اقباض Tradition قابل تملك بوده، تقسیم اموال بمادى و غیر مادى بعمل آمده است.

 

 اموال مثلى و قیمى:

قانون مدنى در موارد عدیده مخصوصاً در مبحث غصب و تسبیب و اتلاف كلمۀ مثلى و قیمى را استعمال كرده است و بدین جهت در مادۀ 950 آن دو اصطلاح را تعریف نموده و میگوید: «مثلى كه در این قانون ذكر شده عبارت از مالى است كه اشباه و نظائر آن نوعاً زیاد و شایع باشد، مانند حبوبات و نحو آن و قیمى مقابل آن است و مع ذلك تشخیص این معنى با عرف میباشد» تقسیمات فرعى دیگرى نیز در قانون مدنى مشاهده میشود، مانند اعیان و منافع، اموالى كه با انتفاع از آن عین باقى میماند و اموالى كه با انتفاع از آن عین باقى نمیماند كه دانستن معناى هر یك لازم میباشد.

 

اعیان و منافع:

اعیان و آن: اموال مادیست كه در خارج موجود میباشد و بوسیلۀ حس لامسه میتوان آنها را لمس نمود مانند: خانه، باغ و امثال آن.

منافع و آن: چیزیست كه از اعیان استفاده و بتدریج حاصل میگردد و مستقیما‌ قابل لمس نمیباشد، اگر چه ممكن است در مواردى بصورت اعیان درآید مانند: نمائات و ثمره و نتاج حیوانات.

تقسیم مزبور در مورد بیع و اجاره بكار میرود، چه بیع تملیك عین است و اجاره تملیك منفعت.

اقسام اموال در حقوق امامیه:

اموال كلمه ایست عربى و جمع مال میباشد. مال در اصطلاح حقوقى بچیزى گفته میشود كه بتواند مورد دادوستد قرار گیرد و از نظر اقتصادى ارزش مبادله را داشته باشد.

اموال باقسام زیر منقسم میشود:

 

 اموال مادى و اموال غیر مادى:

تقسیم مزبور را قانون مدنى فرانسه بیان نموده و آن از حقوق رومى اقتباس شده است.

اموال مادى اموالى هستند كه میتوان آنها را لمس نمود مانند: میز، صندلى خانه. اموال غیر مادى اموالى هستند كه وجود مادى در خارج ندارد، ولى جامعه وجود آن را اعتبار نموده و قانون هم آن را شناخته است مانند حق تألیف، حق تصنیف، حق اختراع.

حقوقیین دائرۀ اموال غیر مادى را توسعه داده و هر نوع حق مالى را از افراد آن دانسته‌اند، بنابراین كلیۀ حقوق عینى (غیر از حق مالكیت) مانند حق ارتفاق، حق انتفاع و همچنین حق دینى (طلب) از اموال غیر مادى بشمار میرود. چنانكه از تعریف بالا معلوم گردید اموال اشیائى هستند كه داراى ارزش مبادله باشند و هرگاه داراى ارزش مزبور نباشند مانند: هوا، روشنائى روز از اموال بشمار نمى‌روند. بنابراین مالیت اشیاء بسته بوضعیت اقتصادى آنها است اگر چه داراى مالكى هم نباشد. نداشتن مالك در اموال مادى امكان‌پذیر است مانند مباحات (اراضى موات و مروارید در دریا) ولى در اموال غیر مادى مانند حق عینى (غیر از مالكیت) چون تصور حق بدون تصور صاحب حق ممكن نیست، مادام كه بدون صاحب باشد در ردیف اموال بشمار نمیآید. همچنین است در مورد حق دینى، كه بدون وجود دائن كه صاحب حق میباشد و مدیون كه مكلف بانجام تعهد است، حق دینى متصور نیست.

بعضى از حقوقیین فرانسه بر آنند كه اشیاء بخودى خود اگر چه قابلیت دادوستد را داشته باشند اموال نامیده نمیشوند، بلكه باید موضوع حق قرار گیرند تا اموال بر آنها صدق كند، خواه مستقیم مانند حقوق عینى و خواه غیر مستقیم مانند حقوق دینى كه موجب بدست آوردن حقوق عینى مى‌گردد.

حق مالكیت چون كاملترین حق عینى است و تمامى منافع اقتصادى مال را در بر دارد با موضوع خود كه ملك باشد در عرف یكى شناخته میشود، بطورى كه مالك اسب و خانه میگوید: اسب من و خانۀ من بجاى آنكه بگوید من داراى حق مالكیت بر اسب و خانه هستم و بدین جهت حقوقیین رومى و همچنین حقوقیین جدید در تقسیمات مال، حق مالكیت را در ردیف اموال غیر مادى بشمار نیاورده‌اند با آنكه حق مالكیت از اموال غیر مادى میباشد، ولى حقوق عینى دیگر مانند: حق انتفاع و حق ارتفاق كه شامل تمامى منافع اقتصادى مال مورد حق نمیشود، در نظر عرف با مال مورد حق یكى شناخته نشده و اشتباه نمیگردد، مثلا صاحب حق ارتفاق در خانه نمیگوید خانۀ من بلكه میگوید: من در خانۀ فلان حق ارتفاق دارم، و همچنین است حق دینى، یعنى در نظر عرف با مال مورد آن كه در صورت ایفاء تعهد بعداً حاصل میشود یكى شناخته نشده است.

تقسیم اموال بمادى و غیر مادى اكنون داراى اثر علمى نیست و بدین جهت قانون مدنى ایران از آن نامى نبرده است، ولى بالعكس در حقوق رومى كه اموال مادى فقط قابلیت تصرف را داشته و بوسیلۀ قبض و اقباض Tradition قابل تملك بوده، تقسیم اموال بمادى و غیر مادى بعمل آمده است.

 

 اموال مثلى و قیمى:

قانون مدنى در موارد عدیده مخصوصاً در مبحث غصب و تسبیب و اتلاف كلمۀ مثلى و قیمى را استعمال كرده است و بدین جهت در مادۀ 950 آن دو اصطلاح را تعریف نموده و میگوید: «مثلى كه در این قانون ذكر شده عبارت از مالى است كه اشباه و نظائر آن نوعاً زیاد و شایع باشد، مانند حبوبات و نحو آن و قیمى مقابل آن است و مع ذلك تشخیص این معنى با عرف میباشد» تقسیمات فرعى دیگرى نیز در قانون مدنى مشاهده میشود، مانند اعیان و منافع، اموالى كه با انتفاع از آن عین باقى میماند و اموالى كه با انتفاع از آن عین باقى نمیماند كه دانستن معناى هر یك لازم میباشد.

 

اعیان و منافع:

اعیان و آن: اموال مادیست كه در خارج موجود میباشد و بوسیلۀ حس لامسه میتوان آنها را لمس نمود مانند: خانه، باغ و امثال آن.

منافع و آن: چیزیست كه از اعیان استفاده و بتدریج حاصل میگردد و مستقیما‌ قابل لمس نمیباشد، اگر چه ممكن است در مواردى بصورت اعیان درآید مانند: نمائات و ثمره و نتاج حیوانات.

تقسیم مزبور در مورد بیع و اجاره بكار میرود، چه بیع تملیك عین است و اجاره تملیك منفعت.

دانلود بررسی اموال غیر منقول در حقوق مدنی ایران

س بازدید : 43 چهارشنبه 01 دی 1395 نظرات (0)
بررسی مسأله حق از منظر فقهی و حقوقی

حق عبارت است از توانایى انسان بر چیزى یا بر انسان دیگرى اگر متعلق حق، عین خارجى باشد به آن «حق عینى» گفته مى‌شود، نظیر حق مالكیت، حق انتفاع، حق ارتفاق و امثال این حقوق؛ و اما اگر متعلق حق، ذمّۀ شخص دیگرى باشد به آن، «حق دینى» گفته مى‌شود، مثل حق بستانكار بر بدهكار البته هر یك از حقوق عینى براى خوdx

دانلود بررسی مسأله حق از منظر فقهی و حقوقی

بررسی، مسأله ،حق ،منظر ،فقهی ، حقوقی
دسته بندی علوم انسانی
فرمت فایل pdf
حجم فایل 304 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 29

حق عبارت است از: توانایى انسان بر چیزى یا بر انسان دیگرى. اگر متعلق حق، عین خارجى باشد به آن «حق عینى» گفته مى‌شود، نظیر حق مالكیت، حق انتفاع، حق ارتفاق و امثال این حقوق؛ و اما اگر متعلق حق، ذمّۀ شخص دیگرى باشد به آن، «حق دینى» گفته مى‌شود، مثل حق بستانكار بر بدهكار. البته هر یك از حقوق عینى براى خو

دانلود بررسی مسأله حق از منظر فقهی و حقوقی

س بازدید : 61 پنجشنبه 27 آبان 1395 نظرات (0)
مقاله مدیریتی ISI به همراه ترجمه کامل

این فایل زیپ شامل اصل مقاله انگلیسی Exploring Diversification as A Management Strategy in Substance Use Disorder Treatment Organizations به همراه فایل word ترجمه ی آن می باشد ترجمه ی این فایل به صورت کاملا تخصصی و به صورت مفهومی و لغت به لغت به صورت کاملا گویا و روان می باشد

دانلود مقاله مدیریتی ISI به همراه ترجمه کامل

مقاله مدیریت
research
paper
ISI
کارشناسی
کارشناسی ارشد
دکترا
مقاله 
مدیریت
مقاله ISI
research paper
استراتژیک
روش تحقیق
منابع انسانی
درسی
فایل
پژوهش
پروژه
سمینار
بررسی
استراتژی
اختلال مصرف مواد سازمان
سازمان
بررسی
دسته بندی مدیریت
فرمت فایل pdf
حجم فایل 281 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 11

بررسی تنوع به عنوان یک استراتژی مدیریت در درمان اختلال مصرف مواد سازمان

چکیده:

اجرای قانون مراقبت مقرون به صرفه (ACA)، عدم قطعیت های محیطی و فرصت هایی برای ناهنجاری مصرف مواد (SUD) برای ارائه دهندگان درمان ایجاد می کند. یکی از پاسخ های مدیریتی به ابهامات و فرصت های اورژانسی، تنوع استراتژیکی در ابعاد مختلف فعالیت های سازمانی است. در این مقاله به نتایج سازمانی مربوط به تنوع منابع مالی، خدمات ارائه شده، و منابع ارجاع در یک نمونه ملی از 590 سازمان درمان SUD پرداخته شده است. تنوع بودجه به سطوح میانگین بالاتری از سرشماری، اندازه سازمان و توسعه های اخیر عملیاتی مربوط گردیده است. تنوع خدمات به سطح متوسط بالاتردر استفاده  از درمان  داروهای کمکی (MAT)، اندازه سازمان، و گسترش وابسته بوده و تنوع منابع ارجاع تنها با استفاده بیشتر از MAT به طور متوسط مرتبط است. به طور کلی، تنوع استراتژیکی در سه حوزه مرتبط با نتایج مثبت سازمانی مورد بررسی قرار گرفته است. با توجه به استراتژی های جایگزین تنوع، ممکن است به موقعیت مراکز درمانی SUD برای ارائه درمان خلاقانه تر مانند MAT و همچنین افزایش ظرفیت برای برآوردن نیازهای فعلی در درمان های برآورده نشده از افراد با پوشش بهداشت رفتاری ارائه شده تحت AC کمک کند.

دانلود مقاله مدیریتی ISI به همراه ترجمه کامل

س بازدید : 644 چهارشنبه 12 آبان 1395 نظرات (0)
مقاله نقش اعتیاد در وقوع جرم

به طور کلی مساله اجتماعی ناشی از روابط انسانی که خود جامعه را به طور جدی تهدید می کند و مانع تمنیات مهم عده کثیری از مردم می شود

دانلود مقاله نقش اعتیاد در وقوع جرم

مقاله نقش اعتیاد در وقوع جرم
دلیل اعتیاددلایل اعتیاداعتیاد در کشور اعتیاد و جرکترک اعتیاددرمان اعتیادرابطه اعتیاد و جرمبررسی علل اعتیادرابطه جرم و اعتیادپایان نامه اعتیادپایان نامه جرم و اعتیادبررسینقش
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل docx
حجم فایل 35 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 34

مقاله نقش اعتیاد در وقوع جرم

 

بیان مسئله:

اعتیاد به مواد مخدر به عنوان یک مشکل اجتماعی پدیده ای است استعماری که علاوه بر زمینه های شخصیتی،روانی و تربیتی نیز در چگونگی ابتلا به آن از اهمیت زیادی برخوردار است. امروزه وسعت اعتیاد در جهان چنان گسترده است که میلیونها نفر به آن مبتلا هستند کشور ما نیز از این مفصل بی بهره نیست اعتیاد یکی از لکه های ننگ و داغی است که بر پیشانی گروهی از انسانهای منحظ زده شد و وجودشان را مایه شرمساری انسانها ساخته است این امرکه زاییده هوشمندیها، چاره جویی ها برای درمان دردرونی، خوشگذارنیها معاشرت ناباب و زمانی هم با دستیابی و کمک عوامل استعمار است درنزد بسیاری از افراد رواج دارد و حیات شخصی و اجتماعی آن ها را بر باد داده و خانواده و فرزندانشان را دستخوش نابسامانی می سازد. انگیزه اعتیاد هرچه باشد و فرم و صورت آن بهره گونه ای که باشد خواه از مواد مخدر، خواه از الکل و خواه دیگر امور، باید گفت که آن، عاملی برای زوال خانواده واز عوامل جرم زاست. موضوع اعتیاد بهر گونه ای که باشد سبب زوال، گرفتاری نسل، و سقوط شخصیت معتاد و کلا نابسامانی خانواده است. بلوغ عاطفی را دچار مخاطره ساخته و از انسانی که قادر است اوج درگیرد و عروج کند فردی می سازد زبون، درمانده، ناتوان دراداره زندگی خویش، دور از احساس مسئولیت، بی تفاوت در برابر وقایع وامور، ونیز حوادثی که دور و برش است  تنها وجود خود راکه سرمایه ای عظیم برای جامعه ی تواند باشد به خطر می اندازد، بلکه روزگار همسر و فرزندان را هم به تباهی می کشاند. در مورد عصیان وانحراف نسل و درانگیزه شناسی جرم نیز بحث از خانواده است. معمولا درجستجوی یافتن علل و عوامل انحراف و ریشه یابی دردها، ناسازگاری ها و ضایعات از مسائل بسیاری نام می برد که خانواده در راس آنها قرار دارد ا مهمترین و اساسی ترین عامل گرایش جوانان به انحرافات از جمله اعتیاد، عوامل خانوادگی است، خانواده به عنوان یک جریان گروهی از مهمترین آن است. افرادی که در خانواده زندکی می کنند و تابعیت پدر و مادر را دارند درمسیر این جریان و نا خودآگاه همراه آنند، بهرگونه ای که شیوه رفتاری والدین ایجاب میکند آنها به راه افتاده و حرکت می کنند و بدون اینکه خود از این امر سر در آورند محیط خانواده و شرایط تربیتی آن از مسائلی سر نوشت ساز و از جنبه هایی است که نمی توانند مسکوت عنه بماند. تنها اعلانات، آموزشها و القاعات والدین نیست که در کودک اثر می گذارد بلکه جریانات عاطفی، اخلاقی، انضباطی و در کل تربیت خانواده نیز در کودک اثر می گذارد و این خود سبب بسیاری از سازگاری ها و یا نا بسامانی ها است. جوان در خانواده فقیر دچار مسائل ومشکلات بسیاری است. احساس محرومیت و رنج او از این زندگی برای او مساله آفرین است. چه بسیارند جوانانی که به علت عدم آمادگی برای تحمل فقرا دچار لغزش و انحرافی سوای آنچه که برای جوان فقیر پدید می آید برای آنها پدید آید.وجود جدایی و آشفتگی در کانون خانواده، اختلاف و درگیری در بین زن وشوهر، ترک خانواده از سویی هر یک از آنان بلائی است نکبت آفرین نه تنها درونی برای خود بلکه برای فرزندان، خصومت موجود فیما بین زن و شوهر زمینه را برای تن دادن فرزندان به مواد مخدر، بیماری روانی، خوکشی، میخوارگی و در کل جنایت و انحراف فراهم خواهد کرد. معتادان به علت لاز هم گسستگی خانواده، شکست  تحصیلی،بیکاری، طفیان در بدری، معاشرتهای ناسالم و مشکلات توان فرسای دیگر درمانده و بیکس از دایره اجتماع طرد می شوند وچون قطعات چوب و خس و خاشاک و فضولاتی که در ساحل با موج آب بالا و پایین می روند در حاشیه اجتماع زندگی و دنیای خاصی برای حضور خود بوجود می آورند. افراد معتاد و مردم عادی و سالم دو معیار اخلاقی متفاوت دارند. مردم جامعه معتادان را نمی پذیرند و بنابراین تنها کسانی که آنان را می پذیرند و رفتارشان را تایید می کنند و با آنان درارتباط هستند دوستان معتاد قدیمی آنان است زیرا اغلب معتادان به ماد مخدر به کجرویهایی چون دزدی و فحشای گرایش دارند و دراین فعالیت دیگران همیشه نسبت به آنان تصویر جنایی دارند و آنان را از خود نمی دانند. هدف از درمان معتادین درمان جسمی و روانی آنهاست به صورتی که دیگر به اعتیاد برگشت نکنند. اگر فقط به درمان جسمی اکتفا شده و به بر طرف کردن وابستگی هاپی روانی توجه نشود بیماران مجددا به مواد مخدر روی خواهند آورد. عالمی اظهار داشته است اغلب منحرفان و لغزشکاران بجای اینکه پسیکوپات باشند سویدسپات هستند، بعبارت دیگر به جای اینکه از بیماری و اختلالات روانی رنج ببرند از زمینه های اجتماعی و جریاناتی که ریشه در جمع و رابطه دارند رنج می برند. این امر مخصوصا صادق تر است که کو که در سالهای اولیه تجارب و حیات خود در خانواده باشد و از روابط نادرست و حتی بدآموز متاثر گردد.

دانلود مقاله نقش اعتیاد در وقوع جرم

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 5017
  • کل نظرات : 26
  • افراد آنلاین : 46
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 595
  • آی پی دیروز : 91
  • بازدید امروز : 2,810
  • باردید دیروز : 191
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 1
  • بازدید هفته : 3,310
  • بازدید ماه : 15,041
  • بازدید سال : 106,298
  • بازدید کلی : 1,071,531
  • کدهای اختصاصی