بررسی فقهی تعارض قاعده تسبیب با قاعده احسان
قواعد احسان و تسبیب از جمله قواعد فقهی و حقوقی هستند که در مباحث فقهی و حقوقی کاربردهای بسیاری دارند و در این میان بحث از تعارض این قواعد، نگارنده را بر آن داشت که در این زمینه بررسی انجام گیرد که امید است مفید واقع گردد |
دسته بندی | حقوق |
فرمت فایل | |
حجم فایل | 487 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 30 |
قواعد احسان و تسبیب از جمله قواعد فقهی و حقوقی هستند که در مباحث فقهی و حقوقی کاربردهای بسیاری دارند و در این میان بحث از تعارض این قواعد، نگارنده را بر آن داشت که در این زمینه بررسی انجام گیرد که امید است مفید واقع گردد...
فقه سیاسى در حقیقت از دو سو مسائل بین المللى را مورد تجزیه و تحلیل حقوقى قرار مىدهد، نخست با ارائۀ یك سلسله احكام كلى خاص حقوق بین الملل، و دوم از طریق قواعد كلى فقهى كه ابعاد مختلف مسائل حقوقى جامعۀ بین المللى را به شكل كلى تبیین مىكند و به فقیه توان لازم براى بررسى این مسائل و استنباط قاعدۀ حقوقى لازم در این رابطه را مىدهد.
قواعد احسان و تسبیب از جمله قواعد فقهی و حقوقی هستند که در مباحث فقهی و حقوقی کاربردهای بسیاری دارند و در این میان بحث از تعارض این قواعد، نگارنده را بر آن داشت که در این زمینه بررسی انجام گیرد که امید است مفید واقع گردد.
قاعدۀ احسان:
قاعدۀ فقهى دیگرى كه به توضیح آن مىپردازیم قاعده احسان است. منظور از این قاعده این است كه هرگاه كسى به انگیزۀ خدمت و نیكوكارى به دیگران، موجب ورود خسارت به آنان شود، اقدامش مسئولیتآور نیست. براى روشن شدن جنبههاى مختلف این قاعده به توضیح آن مىپردازیم.
مبانى فقهى قاعده احسان:
كتاب:
خداوند در آیه 91 از سوره توبه مىفرماید: «لَیْسَ عَلَى الضُّعَفاءِ وَ لا عَلَى الْمَرْضى وَ لا عَلَى الَّذِینَ لا یَجِدُونَ ما یُنْفِقُونَ حَرَجٌ، إِذا نَصَحُوا لِلّهِ وَ رَسُولِهِ ما عَلَى الْمُحْسِنِینَ مِنْ سَبِیلٍ وَ اللّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ»:
یعنى بر ناتوانان و بر بیماران و بر آنان كه توان مالى در ارفاق ندارند حرجى نیست؛ آنگاه كه براى خدا و رسول او نیكو بیندیشند. بر افراد نیكوكار هیچ سبیلى نیست و خداوند آمرزنده مهربان است.
آیه فوق در جریان جنگ تبوك نازل شده است. هنگامى كه رسول خدا مسلمانان را براى جنگ تبوك دعوت كردند، افرادى كه توان جسمى یا مالى داشتند، به هر صورت به جبهه كمك كردند؛ ولى برخى از مسلمانان نه توان جسمى داشتند تا در جبهه شركت كنند و نه توان مالى. برخى از آنان حتى از داشتن پا نیز محروم بودند. سه نفر از این مسلمانان بىچیز و ناتوان به نامهاى معقل و سویه و نعمان در حالى كه مىگریستند به حضور رسول اللّه رسیدند و مشكل خود را مطرح كردند؛ آیۀ فوق به همین مناسبت نازل شد.
طبق ظاهر این آیه، براى افرادى كه به علت ناتوانى جسمى نمىتوانند در جبهه شركت كنند و یا به خاطر ناتوانى مالى قادر به كمك مالى نیستند، هیچ گونه عقاب اخروى وجود ندارد و اینان در قیامت مؤاخذه نمىشوند. ظاهر آیه همین است و به موضوع ضمان و مسئولیت در زندگى روزمره ربطى ندارد؛ اما همان طور كه مىدانیم بیشتر آیات قرآن مجید از همین قبیل است و اگر چه در موارد خاصى نازل شده و به اصطلاح شأن نزول ویژهاى دارد، فقهاى اسلامى نسبت به موارد خارج از آن مورد نیز به عموم آیه تمسك كردهاند. به همین دلیل از نظر روش اجتهادى، فقیه هیچگاه نباید دقت خود را فقط بر مورد نزول آیه متمركز كند، بلكه به آنچه مفاد ظاهر آیه از نظر عموم و اطلاق بر آن دلالت دارد نیز مىتوان تمسك كرد. البته بدیهى است كه نباید به گونهاى آیه را تفسیر كرد كه به تمامى از مورد نزول بیرون باشد و آن مورد را شامل نشود؛ زیرا این گونه تفسیر، غیر موجه و فاقد اعتبار است.
- الْمُحْسِنِینَ. این كلمه جمع «محسن» است و چون جمع محلّى به الف و لام است، افادۀ عموم مىكند.
احسان به معناى انجام دادن عمل نیكو، اعم از قول یا فعل، نسبت به دیگرى است؛ خواه این عمل، رساندن مالى به دیگران باشد و یا ارائه خدمات نیكوى دیگر.
احسان ممكن است از طریق دفع ضرر مالى یا معنوى از شخص دیگر نیز محقق شود.
- سبیل. كلمه سبیل در این آیه نكرهاى در سیاق نفى است و از نظر ادب عرب، افادۀ عموم مىكند. بنابراین، آیه به معناى نفى عموم سبیل از عموم محسنین است.