بررسی قاعده عسر و حرج و نفی حرج
بعضى رابطه میان عسر و حرج را عموم و خصوص مطلق دانسته و گفتهاند «عسر اعم و مطلق از حرج و ضیق است؛ زیرا هر ضیقى عسر است، ولى عكس آنكه هر عسرى ضیق باشد، صادق نیست»؛ چنانكه اگر كسى برده خود را الزام كند كه دارویى تلخ بخورد، گفته مىشود او را در عسر قرار داده است؛ ولى اینكه گفته شود در ضیق واقع شده و |
دسته بندی | حقوق |
فرمت فایل | |
حجم فایل | 517 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 21 |
در پارهاى آیات نیز حرج به معنى گناه به كار رفته است؛ چنان كه خداوند فرموده است: «لَیْسَ عَلَى الضُّعَفاءِ وَ لا عَلَى الْمَرْضى وَ لا عَلَى الَّذِینَ لا یَجِدُونَ ما یُنْفِقُونَ حَرَجٌ ...»:
یعنى بر ضعیفان و بیماران و كسانى كه اموال قابل انفاق ندارند، گناهى نیست.
«لَیْسَ عَلَى الْأَعْمى حَرَجٌ وَ لا عَلَى الْأَعْرَجِ حَرَجٌ ...».
«ما كانَ عَلَى النَّبِیِّ مِنْ حَرَجٍ فِیما فَرَضَ اللّهُ لَهُ ...».
در روایات نیز واژه حرج به معنى ضیق و تنگى استعمال شده است؛ چنانكه در روایت ابى بصیر آمده است: «ان الدین لیس بمضیّق فانّ اللّه یقول ما جَعَلَ عَلَیْكُمْ فِی الدِّینِ مِنْ حَرَجٍ».
واژه «عسر» نیز متضاد «یسر» است و در معنى صعب، تنگ، دشوار، بدخویى، مشكل، سخت و سخت شدن روزگار به كار مىرود. این واژه در قرآن كریم، به همین معنى است؛ چنان كه خداوند فرموده است: «فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْراً» یا «سَیَجْعَلُ اللّهُ بَعْدَ عُسْرٍ یُسْراً».
بدین ترتیب، معناى عسر عبارت از صعوبت، مشقت و شدت است كه در فارسى از آن به دشوارى و سختى تعبیر مىشود.
رابطۀ عسر و حرج:
بعضى رابطه میان عسر و حرج را عموم و خصوص مطلق دانسته و گفتهاند: «عسر اعم و مطلق از حرج و ضیق است؛ زیرا هر ضیقى عسر است، ولى عكس آنكه هر عسرى ضیق باشد، صادق نیست»؛ چنانكه اگر كسى برده خود را الزام كند كه دارویى تلخ بخورد، گفته مىشود او را در عسر قرار داده است؛ ولى اینكه گفته شود در ضیق واقع شده و مولایش بر او سخت گرفته، صحیح نیست. به عقیده این افراد تكالیف از نظر میزان عسر و حرج، درجاتى به شرح زیر دارند:
1. تكالیف مادون عسر كه سهل و آسان است؛
2. تكالیف عسرآورى كه موجب ضیق و تنگنا نمىشود (عسر).
3. تكالیف ضیقآور كه مكلف طاقت انجام دادن آنها را دارد (حرج).
4. تكالیف ما لا یطاق كه انجام دادن آن خارج از طاقت مكلف است.
اما به نظر مىرسد رابطه مصادیق عسر و حرج، تساوى است نه عموم و خصوص مطلق؛ زیرا هر عملى كه انسان را به تنگنا و ضیق اندازد، دشوار و سخت هم هست و بر عكس، هر كارى كه انجام دادنش براى آدمى سخت و شاق باشد، موجب تنگى و اعمال فشار بر او نیز مىشود. به علاوه، ضابطۀ تعیین مصداق عسر و حرج، عرف است كه مطابق آن، هر كارى كه موجب مضیقه و تنگنا باشد، حرج و دشوارى نیز تلقى مىشود. وانگهى در روایات مستند قاعده نیز موارد استناد معصوم (ع) به آیۀ حرج، بیشتر مواردى است كه چیزى افزون بر سختى و صعوبت وجود نداشته است؛ به ویژه آنكه برخى علما وجود عسر و حرج را در همه تكالیف محرز دانسته و براى تأیید نظریه خود به ریشه لغوى تكلیف (كلفت) استناد كردهاند.